شعری بسیار زیبا و خواندنی از شاعر جوان محمد حسین ملکیان به نام عشقم کشیده قافیه ها را رها کنم | تکستبـــاز

محمد حسین ملکیان

عشقم کشیده قافیه ها را رها کنم

یک ساختار تازه خودم "اخترا" کنم!

آری، همین! درست شنیدید! اخترا!

عین اش  پریـد تا غلـــط نابجــا کنم!

من خسته ام، غزل ترکید از گلایه هام

وقتــی کــه قالبــم ترکیده چرا کنم...

خود را اسیــر وزن و نگهبان قافیه؟

اصلا چرا به صفِ ردیف ، اقتدا کنم؟

باید برای اینکه بفهمند خسته ام

امشب تمام سابقه ام را رها کنم!

بقیه در ادامه مطلب ...

از تیر و بهمن و غم ِ خرداد، خسته ام

در جمـع شاعران ز چه فکر بقا کنم؟!

بانو بیا که پای تو وسط کشیده شد!

بایــد دوباره باز من از تـــو "دفا" کنم!

یکبار شد تـو از شرف من "دفا" کنی؟!

یکبار شد به جز تو کسی را صدا کنم؟

بانو، من امشب از همه چیز گذشته ام

امــا چگـــونه از تــو خودم را جدا کنم؟!

بانــوی (بهمنی)، قلمم یخ زده! ببین

با این غزل و منتقدانش "چکا" کنم؟!

فردا همینکه این غزلم پخش می شود

باید  تمـــام قافیـــه ها  را سوا  کنم!

اینجا کسی به فکر من و خلوتم که نیست!

شاعـــر شدم کـــه قافیــــه را جا بجا کنم!

در ساختار و قالب و سبک و ردیف و وزن

تا آخریــن دقیــقه ی شعــــرم شنا کنم!

بانوی صبحِ بهمنِ شصت و فلان، چرا

باید که از نوشتن اسم ات حیا کنم؟!

بیخـود  بـه نقـد بنـده نپــرداز  منتقد!

تصمیم دارم از همه خود را جدا کنم!!!

توضیحات :: شعری بسیار زیبا و خواندنی از شاعر جوان محمد حسین ملکیان به نام عشقم کشیده قافیه ها را رها کنم | تکستبـــاز ::