متن نوشته های زیبای یه چیزایی ...

متن نوشته های زیبای یه چیزایی ...

ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ . . .
ﺍﮔﻪ ﺑِﺸﮑﻨﻪ ، ﺑﺎ ﻫﯿﭻ ﭼَﺴﺒﯽ نِمیشه ﺩُﺭﺳﺘﺶ ﮐﺮﺩ ، مثل . . .
❤ ﺩﻝِ ﺁﺩما ❤

سری جدید اس ام اس ها و مطالب زیبای عاشقانه

سری جدید اس ام اس ها و مطالب زیبای عاشقانه | تکستبـــاز

مثل آسمــــان می مانی
دوستتـــ دارم اما نمیتـــوانم داشـــته باشمتــــ

عاشقانه ترین جملات تاریخ

عاشقانه ترین جملات تاریخ | تکستبـــاز

یک نظرسنجی در برایتون انگلیس نشان داد از نظر دوستداران ادبیات، یک خط از رمان «بلندی‌های بادگیر» اثر «امیلی برونته»، رمانتیک‌ ترین جمله در تاریخ ادبیات انگلیسی است.

سری جدید متن نوشته های بی وفایی

سری جدید متن نوشته های بی وفایی | تکستبـــاز

فکــر می کــردم
در قلب تــ ـــ ـــو
محکومم به حبــس ابد !!
به یکبــاره جــا خــوردم …
وقـــتی
زندان بان برســـرم فریاد زد:
هــی..
تــو
آزادیـــــ!
.
و صـــدای گامهای غریبهـــ ای که به سلـــول من می آمـــد

متن نوشته های زیبای یاد کردن

متن نوشته های زیبای یاد کردن | تکستبـــاز

به که پیغام دهم ؟ به شباهنگ که شب مانده به راه ؟
یا به اندوه کلاغان سیاه ، به پرستو که سفر میکند از سردی فصل ؟
یا به مرغان نکو چیده شهر ؟ به که پیغام دهم که به یادت هستم ؟

متن نوشته های فوق العاده زیبا و عاشقانه

متن نوشته های فوق العاده زیبا و عاشقانه | تکستبـــاز

دست های تو
تمام دنیای من است
و من همین حالا
تمام دنیا را توی دست هایم دارم
من دیگر هرگز
دلتنگ اشک هایم نخواهم شد
تو مثل باد
تمام قاصدک هایم را
که به شاخه درخت گیر کرده بود
رها کردی …
سیده منور ثامنی

سری جدید نوشته های عاشقانه دلتنگی

سری جدید نوشته های عاشقانه دلتنگی | تکستبـــاز

کاش می شد
زندگی را هم عوض کرد
مثل «چای»
وقتی که سـرد می شود . . .

سری جدید متن نوشته های زیبا و عاشقانه

سری جدید متن نوشته های زیبا و عاشقانه | تکستبـــاز

خاطراتت صف کشیده اند !
یکی پس از دیگری …
حتی بعضی هاشان آنقدر عجولند که صف را بهم زده اند !
و من …
فرار می کنم
از فکر کردن به تو
مثل رد کردن آهنگی که …
خیلی دوستش دارم خیلی !

سری جدید نوشته های زیبای بوسه

سری جدید نوشته های زیبای بوسه | تکستبـــاز

چه خوب !
که من بهشت را
به بوسه های تو بخشیدم !
حالا
همه جا بوی بهشت دارد و
من ،
عطر بوسه های تو !

متن نوشته های زیبای احساسی

متن نوشته های بسیار زیبای عاشقانه و احساسی | تکستبـــاز

در آغوشـم کــ‌ه می گـیــری
آنقد‌ر آرام مـی‌شــــوم
که فـرامــوش می کــــنـم
بـایـد نفـس بــکـشـــم