شعر زیبای عبدالمهدی نوری به نام عشق ویرانگر او در دلم اردو زده است
عشق ویرانــــگر او در دلــم اردو زده است
هرچه من قلب هدف را نزدم، او زده است
بیستون بود دلم... عشق چه آورده سرش
که به ارگ بــم ویران شده پهلو زده است؟ ( ادامه مطلب )
مــو پریشان به شکار آمــــد و بعد از آن روز
مــن پریشانم و او گیره به گیسو زده است
دامنش دامنـــه های سبلان است ...چقدر
طعم شیرین لبــش طعنه به کندو زده است
مثـــل مغرورترین کــــافر دنیــــــــا که دلش
از کَــفَش رفته و حتی به خدا رو زده است
ناخدایی شده ام خسته که بعد از طوفان
تا دم مـرگ دعــــا خوانده و پارو زده است
تا دم از مرگ زدم گفت: "دعا کن برسی!"
لعنتـــی بـاز فقط حرف دو پهلو زده است!
عبدالمهدی نوری
من آقای نوری رو از نزدیک دیدم
این تصویر ایشون نیست
چروفایل فیس بوک و وبلاگ خودشون هم عکسشون هست
لطفا عکس خودشون رو بذارید