شعری زمستان پوستین افزود بر تن کدخدایان را از استاد محمد حسین شهریار
زمستان پوستین افزود بر تن کدخدایان را
ولیکن پوست خواهد کند ما یک لا قبایان را
ره ماتم سرای ما ندانم از که می پرسد
زمستانی که نشناسد در دولت سرایان را
به دوش از برف بالاپوش خز ارباب می آید
شعر بسیار زیبای قول دادم به کسی جز تو عادت نکنم از علی صفری
قول دادم به کسی غیر تو عادت نکنم
از غم انگیزی این عشق شکایت نکنم
من به دنبال تو با عقربه ها می چرخم
عشق یعنی گله از حرکت ساعت نکنم
عشق یعنی که تو از آن کسی باشی و من
عاشقت باشم و احساس حماقت نکنم !
شعر زیبای جهان زیباست بی تردید باید دید ولذت برد از محمد سلمانی | تکستبـــاز
ردیف این غزل دشــوار می شد با بیندازم !
ولی با وامی از چشم تو شاید جا بیندازم!
جهان زیباست بی تردید باید دید ولذت برد
چـــرا باید نگاهی تیــــره بر دنیــا بیندازم؟
شعر زیبای تو پریشانی و من نیز پریشان توام | عشرت جبارزاده
شاعر ساکت و گمنامی و دیوان توام
تو پریشانی و من نیز پریشان توام
آتشم زد غم دیرینه دلتنگی تو
و در این مسلخ و آتشکده قربان توام
شعر زیبای من نمیدانم چه شد از سید حمید برقعی
هر که میداند بگوید، من نمیدانم چه شد
مست بودم مست، پیراهن نمیدانم چه شد
من فقط یادم میآید گفت: وقت رفتن است
دیگر از آنجا به بعد اصلاً نمیدانم چه شد