شعر زیبای صدای پای آب از سهراب سپری | تکستبـــاز
این شعر کامل می باشد
صدای پای آب،
نثار شبهای خاموش مادرم!
اهل کاشانم.
روزگارم بد نیست.
تکه نانی دارم ، خرده هوشی، سر سوزن ذوقی.
مادری دارم ، بهتر از برگ درخت.
دوستانی ، بهتر از آب روان.
و خدایی که در این نزدیکی است:
لای این شب بوها، پای آن کاج بلند.
روی آگاهی آب، روی قانون گیاه.
.
مشاهده متن کامل شعر صدای پای آب در ادامه مطلب…
دکلمه و متن فوق العاده زیبای شعر عشق تلخ با صدای مازیار مقدم | تکستبـــاز
..:: پخش آنلاین در انتهای شعر ::..
نیمه شب آواره و بی حس و حال
در سرم سودای جامی بی زوال
پرسه ایی آغاز کردیم در خیال
دل بیاد آورد ایام وصال
از جدایی یک دو سالی میگذشت
یک دو سال از عمر رفت و برنگشت
دل بیاد آورد اول بار را
خاطرات اولین دیدار را
آن نظر بازی آن اسرار را
آن دو چشم مست آهو وار را
همچو رازی مبهم و سر بسته بود
چون من از تکرار او هم خسته بود
آمد و هم آشیان شد با منو
هم نشین و هم زبان شد با منو
خسته جان بودم که جان شد با منو
ناتوان بود و توان شد با منو
دامنش شد خوابگاه خستگی
این چنین آغاز شد دلبستگی
وای از آن شب زنده داری تا سحر
وای از آن عمری که با او شد به سر
مست او بودم زدنیا بی خبر
دم به دم این عشق میشد بیشتر
آمد و در خلوتم دم ساز شد
گفتگوها بین ما آغاز شد
بقیه شعر و پخش آنلاین در ادامه مطلب ...
اشعار زیبایی از استاد فاضل نظری به نام های سرگردان-فراموش خانه-یهودا-پری خانه-شهریور
سرگردان
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرار در تکرار، پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم و دل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من میرم از این درد و درمانی نمی بینم
شعری بسیار زیبا و خواندنی از شاعر جوان محمد حسین ملکیان به نام عشقم کشیده قافیه ها را رها کنم | تکستبـــاز
عشقم کشیده قافیه ها را رها کنم
یک ساختار تازه خودم "اخترا" کنم!
آری، همین! درست شنیدید! اخترا!
عین اش پریـد تا غلـــط نابجــا کنم!
من خسته ام، غزل ترکید از گلایه هام
وقتــی کــه قالبــم ترکیده چرا کنم...
خود را اسیــر وزن و نگهبان قافیه؟
اصلا چرا به صفِ ردیف ، اقتدا کنم؟
باید برای اینکه بفهمند خسته ام
امشب تمام سابقه ام را رها کنم!
بقیه در ادامه مطلب ...
سروده ای زیبا و پر معنی ار فروغ فرخزاد به نام دلم برای باغچه میسوزد | تکستبـــاز
کسی به فکر گل ها نیست
کسی به فکر ماهی ها نیست
کسی نمی خواهد
باورکند که باغچه دارد می میرد
که قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کرده است
که ذهن باغچه دارد آرام آرام
از خاطرات سبز تهی می شود
و حس باغچه انگار
چیزی مجردست که در انزوای باغچه پوسیده ست .
حیاط خانهٔ ما تنهاست
حیاط خانهٔ ما
در انتظار بارش یک ابر ناشناس
خمیازه می کشد
و حوض خانهٔ ما خالی است
ستاره های کوچک بی تجربه
از ارتفاع درختان به خاک می افتد
و از میان پنجره های پریده رنگ خانهٔ ماهی ها
شب ها صدای سرفه می آید
حیاط خانهٔ ما تنهاست .
بقیه در ادامه مطلب ...