نوشته های زیبــا و ناب عاشقانه | تکستبـــاز

اس ام اس عاشقانه و دلبری

تکرار کن
تکرار کن ، فراغت را و رهایی را
تکرار کن
خنده ی بلند شاخسار بی تاب را بر پرواز بی گاه پرنده ها
که صیادی در میان نبوده است جز باد
تکرار کن
( موچهر آتشی )
::
::

غــزل بانــو قســم بـر راز بــرمـــودای چشمــانــت
دلم چون زورقی شد غرق در اقیانوس چشمانت
( عابد میرزاییان چنگی )
::
::

روی دنیــا ببند پنجـــره را، تا کمــی در هوای من باشی

چون قرارست بعد ازاین تنها، بانوی شعرهای من باشی

( اصغر معاذی )

::

::


دم تو گرم رفیقا!...

دم تو گرم رفیق!
که دشنه بر جگرم می زنی نه بر پشتم

( رضا شیبانی )

::

::

آخرش درد دلت، دربه‌درت خواهد کرد

مهره‌ی مار کسی، کور و کَرت خواهد کرد

( امیر سهرابی )

::

::


هوای دهکده ی ما هوای مطبوعی است
خوشم که پر بکشم در هوای خوبتری

( امیر سیاهپوش )

::

::


شب را نوشیده ام
و بر این شاخه های شکسته می گریم
مرا تنها گذار
مرا با رنج بودن تنها گذار

( سهراب سپهری )

::

::

تو گوشه ای از باغ نشستی لبِ ایوان

من عاشق عکاسی از این زاویه هایم!

انگار نفس های تو قلیان دو سیب است

سنگین شده سر گیجه گرفته ریه هایم!

( فائزه محمودی )

::

::

 

به تنهـــایی گرفتـــــارند مشتــی بی پناه اینجا

مسافر خانه ی رنـــج اســت یا تبعید گاه اینجا؟

غـرض رنجیـــدن ما بـــــود از دنیا که حاصل شد

مکن عمر مرا ای عشــق بیش از این تباه اینجا

( فاضل نظری )

::

::

دیگر این بـــخشش برای خال هندوها کم  است

عاشقم...یعــــــنی بـرای وصـــف حال و روز من

هرچه فال خواجـــــه و دیوان خواجوها کم است

من همیــن امـــــروز یا فــــردا به جنگل می زنم

جرأت دیــــوانگی در شــهر ترســـوها کم است!

( رضا نیکوکار )

::

::


تو یاس منی! شود که من یاس تو باشم؟!
دلبسته ی شانه های احساس تو باشم؟؟

در بین تمام عاشقانی که تو داری،
ای کاش که من مخاطب خاص تو باشم!!
  یدالله گودرزی (شهاب)

::

::

از باغ می برند چراغانیت کنند
تا کاج جشن های زمستانیت کنند

پوشانده اند صبح تو را ابرهای تار
تنها به این بهانه که بارانی ات کنند
یوسف به این رها شدن ازچاه دل مبند
این بار می برند که زندانی ات کنند

ای گل گمان مبر به شب جشن می روی
شاید به خاک مرده ای ارزانیت کنند
یک نقطه بیش فرق رجیم و رحیم نیست
از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند

آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانه ایست که قربانی ات کنند
( فاضل نظری )
::
::

                                بخوان! با لهجه‌ات حسّی عجیب و مشترک دارم

                                فضا را یک‌ نفس پُر کن بـــه هــــم نگذار لب‌ها را

                                   به دست آور دل من را چه کارت با دلِ مردم!

                                    تو واجب را به جا آور رها کن مستحب‌ها را

( نجمه زارع )
::
::

 
تو را بــه نیت یک شـعر تازه خلق نمود

همان خدا که مرا بی اجازه خلق نمود

بـــرای خاطر تـــو  فـــرم پیش را  خط زد

مدرن تر شد و یک سبک تازه خلق نمود

برای خلقت من ایده ای جدید نداشت...

سیاه و سرد بــه این رهگذر کشید مرا

کشید گوشه ی یک صفحه ی جدید مرا

سیاه و سرد...سلام مرا جواب نداد

کشید مثــل زمستــان "م.امید" مرا

برای سنجش رنج عذاب های خودش

نگــاه کـــرد بــــه پایین و برگـــزید مرا

تورا ستاره ی آینده های روشن کرد

ولی گذاشت دراین ماضـی بعید مرا

گذشته حلقه زد و دور سینه ام گره خورد

گذشته مـــار سیاهـــی شد و گـــزید مرا

تمام وقتش را صرف خلقت تو نمود

ولـــی چقدر سراسیمه آفرید مرا !

( حامد ابراهیم پور )
::
::


توضیحات :: اشعار ناب و زیبای عاشقانه | تکستباز ::